اول فقط يک دل دل بود. يک هوای نشستن و گفتن. يک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن. يک هنوز باهمِ ساده. رفتيم و نشستيم، خوانديم و گريستيم. باری ای عشق، اکنون و اينجا، هوای هميشهات را نمیخواهم ... نشانی خانهات کجاست؟!
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان !
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
و نه به حرفی دلی را آلوده !
تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت . . . . حسین پناهی
نیم ساعت پیش، این مطلبو بدون سانسور میزارم تا با حقایق اشنا شیم
همین رویای ساده ی رفتن
و بعد بی خبر آمدن های همیشه ی اوست
وقتی که دور از همگان،
بخواهی خواب عزيزت را برای آينه تعبير کنی،
معلوم است که سکوت علامت آرامش نيست...
دلخوشم با کاشتن هر چند با آن داشتن نیست
گرچه بی برداشت کارم جز به خیره کاشتن نیست
سرخوش از آواز مستان در زمستانم که قصدم
لانه را مانند مور از دانه ها انباشتن نیست
حرص محصولی ندارم مزرع عمر است و اینجا
در نهایت نیز با هر کاشتن برداشتن نیست
سخت می گیرد جهان بر سختکوشان و از آنروز
چاره ی آزاده ماندن غیر سهل انگشاتن نیست
گر به خاک افتم چو شب پایان چه باک از آنکه کارم
چون مترسک قامت بی قامتی افراشتن نیست
از تو دل کندن نمی دانم که چون دامن ز عشق است
چاره دست همتم را جز فرونگذاشتن نیست
سر به سجده می گذارم با جبین منکسر هم
در نماز ما شکستن هست اگر نگزاشتن نیست
حسین منزوی
که بهترین روزهای عمر را
حرامِ دیدارش کردم؟
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید !
روزی که نه صدا اهمیت دارد
و نه روز !
بی تو نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم...
چرا صدایم کردی ؟
چرا ؟؟؟؟؟
خدا را دیدم
که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان
در حیاط از کنار دو سرو ِ سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم، آمد
آواز که خواند، تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام!
اینجا ایران!!!!!
کشوری که مرد هایش جوری نگاه به سینه ها , باسن , پاهایت میکنند
که از زندگی خسته میشویی!
همیشه هم همان پسری که میگویید به فکر تنت نیست بیشتر دنبال رنگ شورت و سوتینت میگردد!
آری اینجا ایران است 100% اسلامی
آنقدر اسلامی که مردهایش به بهانه شلوغی مترو آنقدر خودشان را بهت میمالند که ارضا شوند!
همان جاییست که در تاکسی پیرمرد آرام پشت دستش را به پاهایت میکشد...
همان بهشتی که روی خط عابر پیاده بخواهی عرض خیابان را طی کنی کلکسیونی به عشق تنت ترمز میزنند...
همان جای که در دانشگاه آزاد اسلامی استاد هایش برایت تیک میزنند 20 را میدهند به شرطی که اهل شیطنت باشی...
حرف زیاد است من فرصت نوشتن دارم ولی شانه های تو دیگر کشش این سنگین غم ها را ندارد , آن روی سکه بود که میخواستی!ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسیاری از دختران را دیدم که چون دیگر باکره نبودن احساس میکردن دیگر حق زندگی ندارند!
نه بانو اینگونه نیست!
میدانی بسیار مردانی را دیدم که به سختی بر حرفشان ایستاده بودند که زنشان باید باکره باشد!
... ولی روزی عاشق دختری شده اند که باکره نبود !
فرقی نمیکند باکره هستی یا نه , مهم اینست وقتی واقعا مال یکنفر میخواهی شوی دیگر مال او باشی!
منظور از مال او بودن فقط س .ک .س نیست!
وقتی در خیابان راه میروی هم چشمت بر دیگری نلغزد! دلت برای دیگری تکان نخورد!و میان پاهایت به عشق دیگری خیس نشود!
نگاه نکن مرد ها خشن و سخت گیر هستن , وقتی که عاشق میشوند مانند شاه بخشنده میشوند!
پسری که واقعا دوست داشته باشد خیلی چیزها را دگر نمیبیند
ببخشید حرفای من به دید خیلی از دوستانی که n نفر صیغه ای دارن خوش نیومد من واقعا شرمندشونم ولی کاش این مردمان به ظاهر اسلامی تو سال 1391 نه سال 2012 فقط تو سال 1391!!!!!!! به این موضوع پی برده باشند که جنسیت ما آدما فقط مرد نیست...
تقدیمی به همه ی دختران باکره و حتی غیر باکره که بکارتشون قربانی هوس یه پسرایی شد که معافیتشون از دغدغه های زندگی نداشتن بکارت بود
خدا به خاطر همه شکایت هام جوابمو دادیو متوجه شدم که تو راست میگی ولی جواب دو خظ بالامو بده...
فقط ب عشق خودتون.
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |